دوره بیست و شش

وبلاگ فارغ التحصیلان دوره ی بیست و شش دبیرستان مفید یک

دوره بیست و شش

وبلاگ فارغ التحصیلان دوره ی بیست و شش دبیرستان مفید یک

جلسه ی این هفته

سلام

هرکی می شنوه جلسه خونه ی میلاده حالش گرفته می شه. چون مسیر خیلی دوره. اما اتوبوس اختراع شده واسه ی همین کارها.

پس:         

     وسیله ی ذهاب و فعلاْ فقط ذهاب به جلسه مهیاست. اتوبوس حسین آقا ساعت ۴:۲۰ از جلوی مدرسه راه می افته. خواهشاْ سر ساعت باشید که به افطار برسیم.  پس قرارمون ساعت ۴:۲۰ پنج شنبه جلوی در مدرسه.   راستی سخنران هم جناب آقای طباطبایی زاده هستند. 

حالا برای کسانی که خودشون میان یه بار دیگه آدرس می دم:

جلسه چهارم: منزل آقای محمد میلاد ناصری             پنج شنبه 27 مهر 1385

نشانی: دیباجی جنوبی، خ نوریان، کوچه ی گلبان، بن بست گلبو، پلاک4، طبقه ی 5 ،(آسانسور 4)

یه مطلبی هم آقای حامد لشگری فرستاده بودن که خوبه بخونین:

--------------------------------------------------------------------------------------------------

shishسلام دوستان،  

اوایل سال چهارم به این فکر افتاده بودم که اگر بچه ها از بانک نوار محصولی دستشون مانده، جمع کنم و پس بدم صاحبش! اما پیگیری جدی نکردم تا الان که دوباره به این فکر افتادم تا یک اقدام کوچولو بکنم و یک پاکسازی همگانی بکنیم.خلاصه مطلب اینکه اگر چیزی از کتابخانه، بانک نوار و ... دستتون مانده، می توانید مثلا جلسه هفتگی یا ... بدستم برسونید تا پسش بدم و کارتون را راحت تر کنم(چه شورای فعالی!!!).اگر هم از سنخ من و امثال من نیستید و می خواهید پیگیری حق الچیشیش رو بکنید، می توانیم با مسئولاش به یک توافقی برسید.

 

دومین حرفم در مورد سیاست ایجاد گروه است. تا الان احتمالا خیلی از رشته ها در دانشگاههای مختلف اقدام به تشکیلgroup  کردند، و تا چند وقت بعد همین گروهها جایگاه مناسبی برای تعامل امور درسی، اجتماعی، تفریحی و ... خواهد شد. ما نیز با راه اندازی گروه دوره، در سر داشتیم  پل ارتباطی بین این گروهها بزنیم. مثلا با ایجاد قسمتی مربوط به رشته مکانیک، می توان از برنامه ها ، سمینارها، پرسش ها ،فایل ها ،سایت های بدرد بخور و ... رشته مکانیک دانشگاههای دیگر با خبر شد و در جهت رشد همگانی از آنها استفاده کرد که فقط منوط به بخش علمی قطعا نخواهد شد.

---------------------------------------------------------------------------------------------------

 

پس فعلاْ تا بعد

یا علی

تکذیب نامه ی یک متهم...

یا حق

سلام

نمی دونم آیا قضیه ی آقای مهدی پناه رو شنیدید یا نه. من یه خلاصه ای می گم. ایشون از اونجایی که خیلی خجالتی هستند و نمی تونن با یه ضعیفه البته ببخشید با یه خانم محترم هم گروه باشندُ باید جور این خجالت این مطلب رو هم بکشند. بعد از اینکه استاد بیچاره از روی ناچاری یه گروه دو نفره تشکیل داده که یکیشون آقا علیرضای ما و اون یکی فرد گروه یه خانم بودن علیرضا استاد رو به باد شکایت می گیره و این پسر خجالتی ما با استاد دعوا می کنه. از ااین قضیه اون خانم هم خیلی ناراحت می شه(البته می دونید اولش همین ناراحتی هاست که باعث میشه...) و قضیه گند گنده ای میشه. این داستانی بود که توی دوره پیچیده و نمی دونم تا چه حد ۴۰ کلاغه. حالا تکذیب نامه ی خودشو می خونید:

-------------------------------------------------------------------------------------------------

تکذیب نامه(شفاف سازی)

من همین جا هرگونه مسائل کاذبی را که در موردم مطرح می شود را تکذیب می کنم و لازم می بینم که یا توجه به مسایل پیش آمده توضیحاتی را ارائه دهم،این مسئله به حدی مهم و پیچیده شده بود که حتی وقتی حسن ناظمی هم ازمن در مورد این مساله پرسید واقعاً بهت زده شده بودم که چه مساله مهمی است!

روز اول آز فیزیک استاد آز فیزیک گفت که بچه ها برگه های انتخاب واحداشون را بگذارند روی میز تا گروه بندی کنم و کلاس ما فقط یک دختر داشت و دست تقدیر من با او در یک گروه افتادم ، من هم بی کار نشستم  و به استاد گفتم(( استاد من نمی خواهم با دخترها باشم و…)) و گیر اساسی به استاد دادم جوری که عصبانی شد و گفت ((این مسخره بازی ها چیه شما قراره 4 سال با هم باشید و باید با هم دوست باشید ،شما باید روشن فکر باشید و… ))

همین جا بود که روزگار سیاه من شروع شد تکه های بچه ها ((مخصوصاً این سعید پوراسدیون)) بود و نوشتن گزارش آز.

من برای جلوگیری از هر گونه مشکلی گزارش ها را خودم می نوشتم بعد می دادم به هم گروهیم و می گفتم که(( اگر شما هم نکته ای دارید روی آن بنویسید!)) یعنی بر خلاف میل بچه ها با هم نمی نوشتیم در آخر هم ((خواستن توانستن شد! ،البته از رئیس جمهور شدن لهستان آسان تر بود!)) با عذرخواهی از آقای آقاخانی!وتوانستم از او جدا شوم که البته سر این جمله چه تکه ها که ساخته نشد وچه حرفها که من نشنیدم!

در آخر هم تاکید می کنم که حرفهایی(مضخرفاتی) که احمد می گوید را باور نکنید!!

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

از مطالبی که فرستادید ممنونم 

 

اطلاعیه جدید...

سلام

ابتدا درگذشت والده ی محترم جناب آقای خسرویار رو به ایشون و خانواده ی محترمشون تسلیت می گیم. مراسم روز سوم هم روز سه شنبه در مسجد امام صادق (ع) صادقیه از ساعت ۲ الی ۵/۳ برگزار میشه که امیدوارم شرکت کنین.

سخنرانی جلسه ی هفتگی این هفته به علت تلاقی با لیالی مبارک قدر قبل از افطاره. مثلاْ حدودای ساعت یه ربع به ۵ . البته یه سری ها گوششون بدهکار این حرفا نیست. میان افطار می کنن و میرن. فقط محض اطلاع میگم که حواس این دوستان جمع باشه. سخنران جناب آقای آقاخانی هستند و روی این موارد بسیار حساس. حالا دیگه خود دانید. البته از شما ها توقع بیشتری نداریم.(( بله دیگ بله چغندر))  شوخی کردم. بیست شیشی ها گلن(یه کمی هم خلن) (این یعنی چشمک ها و معنی چشمک اینه که شوخی کردم بابا. آدم میترسه اینجا یه حرفی بزنه کلی بهش بتوپن)

آدرس هم در مطلب های پایینی هست که bold شده.

یا علی

فراخوان

یا حق

سلام

بی مقدمه یه سوئ تفاهم رو توضیح بدم. من اصلاْ قصد مالکیت وبلاگ رو نداشتم. فقط موقع ایجاد وبلاگ اسم خودم رو وارد کرده بودم که حواسم نبود زیر مطالب قراره نوشته بشه. الآن هم درستش کردم. خلاصه اگه جسارت شد ببخشید.

هرکی میخواد مطلبش توی وبلاگ به نمایش گذاشته بشه به آدرس زیر ایمیل بزنه. خوشحال میشیم که مطالبتونو ببینیم.

iamahighflyingboy@yahoo.com

راستی اسم ایمیل رو بذارید:

matlabe weblog

 

دست گلتون درد نکنه.

یاعلی