اردوی مشهد به سلامت برگزار شد. برای من تجربه هایی در برداشت که چندان غافلگیر کننده نبودند. اما چیزی که توجه مرا جلب کرد مفهوم جمع دوره ی 26 در میان باتجربگان دوره بود. این بحث در قطار برگشت شروع شد و محوریتش حفظ و اصلاح جمع بود. من در اینجا تنها نگاه شخصی ام را می آورم. امیدوارم مورد عنایت فهم واقع شود. اگر نقدی دارید خوشحال می شوم در قسمت نظرات پاسخگوی آن باشم.
در نگاهی ساده جمع دو جنبه دارد: وجود و ماهیت. وجود جمع وقتی محقق می شود که افرادی خود را به عنوان اعضای یک گروه بپذیرند. البته در جمعی که مورد بررسی ما است در کنار هم بودن فیزیکی افراد نیز اهمیت دارد. ماهیت، اشتراکات افراد و هدف دور هم بودن آن ها را بیان می کند.
در جمع دو دسته ارزش داریم: ارزش های ذاتی هر جمع (ارزش های عام) و ارزش هایی که از ماهیت سر چشمه می گیرند و برای هر جمع جداگانه معنی پیدا می کند(ارزش های خاص).
مهم ترین ارزش ذاتی هر جمع، مستقل از ماهیتش، پایدار ماندن و بقا جمع است.
در هر جمعی، با هر افرادی که در آن باشند و هر ماهیتی که داشته باشد، حفظ جمع ارزشمند است. این ارزش باید ها و نباید هایی را پدید می آورد که شامل احترام به یکدیگر، عدم مزاحمت برای دیگران و ... می شود. هر فردی برای باقی ماندن جمع و باقی ماندن خود در جمع باید به آن ها عمل کند.
اما معمولا افراد برای چیزی بیش از صرف دور هم بودن، جمع می شوند. برای آن ها ارزش هایی وجود دارد که با آن ها جمع را می شناسند و بخاطر آنها است که قید های جمع را می پذیرند. این ارزش ها که ناشی از ماهیت جمع است محدوده جمع را مشخص می کند. و گاهی باعث از هم گسیختگی جمع می شود.
ارزش های خاص به گونه های مختلفی بوجود می آیند:
جمع دوره ما از ابتدا با وجه اشتراک محصل دوره 26 مفید بودن شکل گرفته است. شاید در 4 سال اول، محصل بودن ارزش ابتدایی جمع بوده اما در حال حاضر ارزش ابتدایی وجود ندارد. ارزش هایی که الان وجود دارند توسط افرادی با ویژگی خاصی تعیین می شود. این ویژگی را در یک کلمه پیشکسوت بودن می توان نام داد. یعنی کسانی که بیش از همه برای جمع زحمت کشیده اند. دلایل محق بودن آن ها برای تعیین ارزش ها: 1. تجربه 2. حس دلسوزی بیشتر نسبت به جمع و ...
کاری به این استحقاق ندارم(حتی تا حدی به آن احترام می گذارم) حتی به ارزش های مورد قبولشان هم کاری ندارم. مسئله ای که بر من گران می آید خلط ارزش های عام و ارزش های خاص توسط این افراد است. برای طرد کسی که به جمع احترام نمی گذارد نیازی به اثبات محق بودن وجود ندارد، هر کسی می تواند با فرد خاطی برخورد کند. اما کسی که ارزش های افراد خاص را قبول ندارد نمی توان بسادگی طرد کرد. نفی عملی که برای افرادی بخاطر ارزش های بیرونی شان(منظور خارج از جمع است، مانند دین) گران می آید تا وقتی که با ارزش های عام تغایر نداشته باشد نیاز به اثبات حقانیت دارد.
سجاد شفیعی فر
خب؟! حالا نتیجه چی شد؟
در ضمن یکم زیر دی
بسم الله
سلام آقا سجاد گل
تا وقتی انقدر کلی حرف می زنی کمتر می شه روی حرفات نقدی وارد کرد، علاوه بر این هم بچه های خاصی تو بحث وارد می شن. این جا که نمی خوایم نظریه پردازی کنیم! یه مشکلی دیدی و مطرح کردی و قراره تا اون جایی که می تونیم مرتفعش کنیم. پس لطف کن و بحث رو مصداقی مطرح کن. (همون مسائلی که باعث شده این نامه رو بنویسی.)
در مورد همین مطالب هم چند سوال دارم:
0- می شه از این ارزش هایی که تقسیم بندی کردی چند مثال بزنی، تا و مقصود تو بهتر درک کنیم و شفاف تر بشه.
1- چه طور می تونی بین ارزش های درونی و برونی تفکیک ایجاد کنی؟ معیارت چیه؟ اصلا تعریف این ها چیه؟ چون در 2 مورد این اختلاف وجود دارد:
الف) تا حدی وابسته به رای افراد است.
مثلا آقای ی X می تونه بگه جمع ما یه هویت مذهبی داره که این یک ارزش درونی است. کما هم که برای هر آدم غیر مفیدی بپرسی یک هویت مذهبی را برای مفیدی ها قبول دارد. کما این که اول جلسه هامون قرآن می خونیم و ... پس نمی (چون تو تنها مصداقی که آوردی بحث دین بود این گونه مثال زدم) پس می تونه این آقای X طبق همین پیش فرض عمل کنه.
ب) در اکثر موارد این دو قابل جدا کردن نیست!
2- تو خودت برای ارزش های عام –به قول خودت-، یک نوع ارزش ذاتی قائل شدی که دلیلش معلوم نیست!
3- طبق حرف تو اگر جمع ما اشکالی داشت که به واسطه مسائل جدید به وجود اومده بود و اصلا قبلا مطرح نبوده باید دست رو دست گذاشت؟
در آخر هم یه مطلب در مورد افراد به قول تو محق (به قول من: افراد دلسوز نسبت به جمع، حالا هر کی می خواد باشه) می خواستم بگم. که قسمت اعظمی مشکلاتی که این افراد می خوان برطرف کنن، به مسائلی از جنس احترام نگذاشتن به حق جمعی است. البته این رو منکر نمی شم که مثلا اگر من مسئول کاری بشم تفکراتم در روش انجام اون کار بی تاثیره!
اه، خسته شدم، چه قدر حرف های کلی زدم! بسه دیگه...
خدانگهدار
حرف های کلی کلیدی هستند برای نقد مصداق ها. مصداق را تنها با مصداق نمی توان محک زد.
۰- ارزش عام: احترام به حریم شخصی دیگران
ارزش خاص: نحوه لباس پوشیدن
ارزش بیرونی: میهن پرستی
ارزش درونی: بالا بودن ارزش غذا
۱- در صورتی که فردی در جمع وجود داشته باشد که ارزشی خاص را قبول نداشته باشد آن ارزش بیرونی می شود.
۲- سوتفاهم پیش آمده: ارزش های عام همان ارزش های ذاتی هستند که مستقل از هویت جمع اند.
۳- یکی از نتایج بحث من: در برخورد شرایط (نه مشکلات) جدید، لازم است در برابر ارزش های عام از ارزش های خاص صرف نظر کنیم.
۴- مهم ترین نتیجه بحث: "قسمت اعظم مشکلاتی که این افراد می خوان برطرف کنن، به مسائلی از جنس احترام نگذاشتن به حق جمعی است." بنابراین افراد دلسوز در ازای خدمتی که به ارزش های عام می کنند حق ندارند ارزش های خاص بیرونی خود را به جمع تزریق کنند.
وقتی دلسوزی فردی بیشتر برای خودش و ارزش های شخصی اش باشد نمی توان به دلسوزی او برای بقا جمع اعتماد کرد.
حرف جزیی: همان طور که دعا خواندن گروهی با (صدای متوسط) در گوشه ای از سالن مشکلی برای کسی ایجاد نمی کند، بازی پاسور هم در گوشه ی سالن مشکلی ندارد.
بسم الله
سلام دو باره خدمت آقا سجاد گل گلاب
من نتونستم به درستی جواب سوال هام و بعضی مسائلی که توی جواب بالا آوردی، بفهمم که اون رو به حساب اختصار گویی تو و فهم ناقص خودم می ذارم. فقط چند نکته یکم متفاوت با فضای بالا:
نکته 1:
نگاه کن سجاد، فکر کنم داری یه اشتباهی می کنی. ما نه تو یه سازمان هستیم که به واسطه ی مقاممون تو جمع یه جایگاهی پیدا کنیم و نه کسی زورش بیشتره که بتونه به بقیه زور بگه. تو جمع هایی مثل ما افراد و شخصیت هاشون هستن که هویت جمع رو می سازن و هر قدر که به لحاظ اخلاقی، اجتماعی و … نفوذش تو جمع بیشتر باشه، بیشتر بر این هویت تاثیر می ذاره. یعنی خود جمعه که جایگاه هر فردی رو بین خودش معلوم می کنه!
حالا یکی می خواد خودشو محق بدونه یا نه، اگر جمع قبولش نداشته باشه هیچ کاری نمی تونه بکنه چه برسه به طرد یک فرد! ولی اگر در جمع جایگاه بالایی داشته باشه، حرفش تا حد زیادی برو داره چون در واقع تقریبا حرف او، حرف جمعه (جایگاهش تو جمع اینو می گه). این موضوع به خودی خود این نه خوبه نه بد، این واقعیتی است که داره اتفاق میفته. البته توی جمع ما این خیلی پررنگ نیست. ولی فکر کنم از تا حدی، افرادی که بهشون می گی محق از این دستند.
نکته 2:
نگاه کن جمع خیلی ارگانیک تر از این حرف هاست. می دونی عرف یه جامعه رو کی تعیین می کنه؟ خودشون! یعنی این که اگر تو یه لباس بپوشی، چند نفر یه جوری نگاهت کنن، 2 نفر تیکه بهت بندازن می فهمی که با عرف اون جمع در تعارضه. (مشکلی که شاید منشاء دادن این پست توسط تو بوده باشه) من اگر تو این وضعیت قرار بگیرم اگر بخوام تو این جامعه باقی بمونم، سعی می کنم تا حد معقولی پوششم رو تطبیق بدم (حد این رو هر کسی خودش می فهمه). این یه اتفاق طبیعیه و اصلا مرزهای عرف رو می شه این جوری فهمید.
نکته 3:
از حرف هایی که زدی به یه چیز ریشه ای تر پی بردم. این که تو اساسا به "جمع" ارزش ذاتی رو می دی. پس باید اون رو حفظش کرد، هر طور شده. این تصورم نسبت به حرفات درسته ؟ و اگر آره چرا؟
نکته 4:
می خوام در آخر افق دیگه ای رو مطرح کنم. منِ نوعی، اگر ببینم یکی از نزدیکانم داره یه کار اشتباهی می کنه، وظیفه دارم که سعی کنم –اگر می توانم- به نوعی اشتباه را اصلاح کنم. خواه این را به محق بودن یا هر چیز دیگر نسبت دهند. ما نسبت به جمع خود مسئولیم. امر به معروف و نهی از منکر از واجبات است. (با حصول شرایط) البته این موضوعی است که در جامعه ما (اول از همه شخص من) خیلی مغفول واقع شده است.
حتی ما بالاتر از این را هم داریم، ما خیر سرمان با هم دوست هستیم و به گردن هم حق داریم (در پارادایم دین این چیز ها "حق" است و این که "تو حق نداری به من چیزی بگویی" اصلا جایگاهی ندارد). "المومن مراة المومن" این کجا و وضعیت ما کجا.
در آخر:
1.هر چند شاید این نکته 4، حرف بزرگتر از دهنم بود. ولی این مفاهیمی است که ما تو معارفمون داریم. بعضی از اون ها، حتی اگر طرف مقابل مسلمون هم نباشه از ما ساقط نمی شه و این مسیری است که ما به عنوان یک مسلمان باید به سمتش حرکت کنیم.
2.جدای از این هم اصلا گفتمانی به عنوان "محق دانستن" به معنایی که گفتی رو قبول ندارم و واقعی نمی دونم.
ببخشید سرتو رو درد آوردم
زیاده عرضی نیست
یا علی
3. درسته، ولی حرف تنها من نیست، تا حدی حرف کسانی بود که با هم گفتگو داشتیم
4. دین برای جدایی حق از باطل نازل شده
ولی ما تو عصر گفتگو و وحدت ادیان هستیم!
سلام. ببخشید نمی خواستم نظر بدم اما فقط بگم : به نظر جمع ما جمعی که فقط ۳ و ۴ روز در سال جمع می شود و من و بقیه هر کاری می کنند این برای سال بعد هم جمع شود و علاوه بر آن نیز به همه ما خوش بگذرد اما نکته : به نظر من باید تا آنجا که می توانیم باعث رنجش کسی نشویم اگر کامل لباس پوشیدن کسی شما را رنج می دهد؟ (فکر نکنم) اما طرز پوشیدن لباس بعضی ها شاید کسی از ما را رنج دهد پس به نظر من باید حداقل او را رعایت کنیم. ( البته فقط این تو جمع ما امکان پذیره)
موفق باشی