یا حق
با سلام
به حول و قوه الهی جلسهی هفتگی گذشته (23/ آبان/86) به میزبانی آقای کاظم زاده و سخنرانی آقای فیاضی حول موضوع سکولاریسم برگزار شد. حدود 25 نفر هم در جلسه حاضر بودند.
افرادی که فایل صوتی سخنرانی این جلسه را می خواهند به بنده مراجعه کنند.
خلاصه ای از سخنرانی این جلسه در زیر آمده است:
سکولاریسم
سکولاریسم واژه ای است انگلیسی (معادل لائیسم در فرانسوی) که در لغت به معنای عرف گرایی و غیرتقدس گرایی و در کل نا دینی گری است. اولین بار در سال 1948 در انگلستان مطرح شد و مبنای این مکتب فکری بدین صورت است که اصالت زندگی را به دست دین نمی دهد. بلکه ادعا دارد که 3 مقولهی علم، عقل و منزلت انسانی برای زندگی کافی است و اتفاقاً دین عرصه را بر هر سهی آنها تنگ کرده است. این مکتب ادعا میکند که دین تنها تا وقتی وارد محدودهی این سه اصل نشده است اجازه دارد ملاک عمل واقع شود. در غیر اینصورت علم، عقل و منزلت انسانی پیروز میدان تصمیم گیری در مقابل دین هستند.
سکولاریسم خود به عنوان یک مکتب طیفهای گوناگون از متعادل تا افراطی دارد. رقیق ترین طیف این مکتب به دین و ملاک تصمیم گیری بودن آن قائل است. اما تنها در حوزهی فردی زندگی انسان. یعنی شما حق دارید تا وقتی که در خانهی خود هستید از دین و دستورات آن تبعیت کنید. اما به مجرد حضورتان از در اجتماع حق ادای تکالیف اجتماعی دین را ندارید. و این به معنای دین فردی است و دقیقاً در نقطهِ مقابل این اعتقاد اسلام است که " راه قرب الهی از متن اجتماع میگذرد." در رابطه با طیفهای افراطی این ممکتب هم تنها می توان لغت زندگی بالکل غیردینی را به کار برد. در این نوع سکولاریسم مشروعیت تعیین نمیشود مگر با مقبولیت. یعنی هر چیزی که مورد مقبولیت عامه مردم قرار گیرد، ملاک مشروعیت و عمل اجتماع است.
از دلایل سکولار شدن جوامع مختلف و به خصوص کشورهای اروپایی می توان به نقص دین مسیحیت اشاره کرد. (این نقص خود معلول عواملی چون شریعت آخر نبودن یا تحریف بیش از اندازهی این دین باشد.) از دیگر علل آن نیز میتوان رویه غلط متولیان دین در قرون وسطی (کلیسا) را نام برد.
اما نوبت آن است تا سه مقولهی مورد تاکید سکولارها را بررسی کنیم:
۱. علم : فرهنگ علمگراییی فرهنگیاست دیداری و تا چیزی مورد تجربه قرار نگیرد مورد تایید علم نخواهد بود. اما در دین ما مسایلی وجود دارد مانند نزدیکتر بودن خدا از رگ گردن به ما. این گونه موضوعات با علم علمگرایان (با آن تعریف مشخص) جور در نمیآید. مثلاً در رابطه با همین آیهی اخیر، افرادی بودهاند که زیر میکروسکوپ به بررسی رگ گردن انسان پرداختهاند تا خدا را ببینند. با این اوصاف از علم، این مقوله برای سکولارها ملاک عمل مییاشد. مثلاً به این مثال توجه کنید: دین میگوید آفریقا به گندم تو نیاز دارد. علم اقتصاد میگوید برای تعدیل قیمتها گندم اضافه باید دور ریخته شود. در این زمینه رفتار سکولاری این است که حرف دوم را بپذیری. زیرا حرف علم است. اما دین ما در رابطه با علم چه میگوید؟ دینن اسلام ادعا دارد که علم و دین هرگز در تعارض با یکدیگر نیستند. از مثالهای آن میتوان به دانشمندان فراوان مسلمان نام برد که علم امروز پیشرفتگی خود را مدیون و مرهون این بزرگان است. کسانی که دو عرصهی دین و علم را با هم حفظ کردند. هم اکنونو نیز بسیاری از غربیها به این ادعا قائل هستند و اسلام را از علل پیشرفت زیاد علم میدانند. نکتهای که دین اسلام بیان میکند فراتر از این مفهوم است و آن این است که هر پدیدهای علاوه بر علت مادی خود، ممکن است علتی معنوی هم داشته باشد. مثلاً میتوان درد دندان را با اذکار یا روشهایی درمان کرد. این دو دلیل هرپدیده در جاهایی در عرض یکدیگر قرار میگیرند و در جاهایی در طول یکدیگر. و هرگز یک علل معنوی نفی کنندهی علل مادی آن پدیده نیست.
۲. عقل : سکولارها معتقد بر این هستند که تقلید کار انسان نیست و این کار را مثلاً باید میمون انجام دهد. بلکه انسان میتواند با عقل خود به بررسی موضوعات پرداخته و گلیم خود را از آب بیرون بکشد. مثالهایی حتی در فرهنگ خودمان داریم که به ظاهر عقلی هستند اما دینمان دقیقاض نقیض آن را تایید میکند. خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. از جمله مثالهای دیگر میتوان به این اشاره کرد ک هاگر زورت نمیرسد عقلانی نیست که خود را برای دفاع به خطر مرگ بیندازی. اما دینمان برای دفاع تقدسی بالا قائل است. اشکالی که در این بحث پیش میاید تعارض دین با عقل نیست. بلکه اشکال نظریات سکولارها این است که عقل خود ناقص است و ضمانتی برای درست تشخیص دادن آن دردست نداریم. مثلاً از کجا معلوم که دفاع نکردن در مقابل متجاوز خود عواقب سختی داشته باشد که عقل آنها را نیز قبول نکند؟ ادعای بسیار قوی دین اسلام در این زمینه این است " هرچیزی غیر عقلی بود، قطعاً غیر شرعی است" یعنی اگر چیزی پیدا کردیم که غیر عقلی بود قطعاً در محدودهی شرع ما نیز قرار نمیگیرد. پس عقل هم با دین در تعارض نیست. یعنی اگر جایی غقل رای را به موضوعی ضد عقاید دینی داد، آن عقل ناقص بوده و اتفاقاً ضدعقلی رای داده است.
۳. منزلت انسانی : اومانیسم یا انسان گرایی میگوید شأن و منزلت انسا ن تعیین میکند که فلان عمل مشروعیت دارد یا نه. یعنی اگر بیحجابی برای خود فرد بیحجاب شأن پایینی تلقی نشد، هرطور که دوست دارد میتواند بپوشد زیرا آزادی او این را میگوید و آزادی زاییدهی منزلت انسانی است. اما آیا آزادی مطلق و بی حدوحصر افراد ممکن است؟ جواب ما به این سوال این است که اولین چیزی که آزادی مطلق را محدود و غیرممکن میسازد خود آزادی است. آزادی دیگران. من اگر دوست داشته باشم با آزادی کامل اجتماع زندگی کنم و هر کاری خواستم بکنم، ممکن است بخواهم آزادی دیگران را به دلخواه خود محدود کنم، و این با آزادی مططلق دیگری در تعارض است. پس آزادی ممطلق بیمعنی است. اومانیسم از تعریف منزلت انسانی به عرف گرایی و تصمیم جمع رسید و ادعا کرد مشروعیت هر چیزی را مقبولیت آن چیز تعیین میکند. با این تعریف هر چیزی که از نظر دین مشروعیت نداشت ممکن است به دلیل مقبولیت عام ملاک عمل قرار گیرد و این نقطهی تعارض دین با سکولاریسم اسن، نه منزلت انسانی. با این اوصاف چرا دین با منزلت انسانی تعارض ندارد؟ مدلی که دین اسلام در رابطهی مشروعیت و مقبولیت ارائه میدهد بدین گونه است که مقبولیت داشتن و مشروعیت دداشتن دو فاکتور مستقل از هم هستند. یعنی مقبولیت داشتن یا نداشتن یک مقوله، مشروعیت آن را تحت الشعاع قرار نمیدهد. بلکه آن مقوله اگر مشروع بود، به سراغ مقبولیت میرود. در این مرحله اگر مقبول هم بود ملاک عمل است و در جامعه اجرا میشود. اما اگش مقبول عام نبود، مشروعیتش به هم نمیخورد. فقط از اجرای آن در سطح اجتماع ابا خواهد شد. پس این دو در طول یکدیگر قرار میگیرند و این به معنی تعارض آن دو با هم نیست. پس ما در دینمان اصل مقبولیت و عرف گرایی را در مرتبهی بعد از مشروعیت قرار میدهیم و تنها در مسائل اجتماعی. همچنین نمیتوانیم مقبولیت را وارد حوزهی فردی افراد بکنیم (مثلاً نماز جماعت خواندن مشروعیت دارد. اما اگر یک جمع در شرایطی موافق آن نباشند، حق دیکته کردن آن را به همه نداریم. بلکه نماز را فرادی می خوانیم. که در این مورد مشروعیت این کار فردی ما ربطی به مقبولیت داشتن یا نداشتنش نزد بقیه ندارد. پس حق نداریم یک عمل شرعی فردی را به خاطر مقبولیت نداشتنش نزد بقیه ترک کنیم.)
با این اوصاف، سکولاریسم را شناختیم و با ابعاد مختلف آن به صورت کلی آشنا شدیم. برای مطالعهی بیشتر در این زمینه میتوانید به منبع و مأخذ همین سخنرانی مراجعه کنید:
۱. سکولاریسم کانون اندیشه جوان
۲. سکولارها مرکز پژوهشهای حوزه علمیه قم
با امید به هرچه بهتر شدن جلسات هفتگی، برایتان آرزوی موفقیت داریم و خواهشمندیم موضوعات پیشنهادی خود را انتقال دهید. در ضمن نظرات خود را در مورد روال کنونی جلسات هفتگی و موضوعات آن ابراز کنید تا به امید حضرت حق در مفیدتر شدن جلسهی خودمان بکوشیم.
با تشکر
فرهاد شیرمحمدی
یاعلی
سلام دوست من!
خیلی خوشحال شدم که وبلاگ دوباره سر و سامون گرفته!
اینطوری خیلی خوبه که خلاصه جلسات رو توی وبلاگ می ذارید ... من واقعا وقت نمی کنم بیام جلسه... اون ساعت کلاس دارم... جدا استفاده بردم! همین چند دقیقه کلی اطلاعات کسب کردم...
دستتون درد نکنه... همینطوری به کارتون ادامه بدین...
راستی یادتون باشه:
... هر که برای خدا باشد٬ خدا برای اوست....
التماس دعا
سلام
تبریک می گویم. واقعا کار بزرگی کردی. حتی اگر فقط تایپ کردن خلاصه جلسه رو در نظر بگیریم. لااقل یک آرشیو آنلاین از جلساتی که <<انشالله >>قرار روز به روز بهتر بشه داریم. ای ول!!
سلام:
همون طور که تو جلسه گفتم سخنرانی خوب ومرتبی بود.ولی خیلی ساده انگارانه بود.و به جرات می توانم بگم که پاسخ های محکمی به سخنران وجود دارد.که در صورت لزوم می توان از افراد دیگری دعوت کرد که پخته تر و با انصاف تر سخن بگویند
سلام. خسته نباشید واقعا کار خوبی.
فقط لطفا هر دفعه برای من یک نسخه mail کن تا روی group هم بذارم.
باز هم تشکر.
واقعا وبلاگ جالبی داری؛ بازم مطالب طنز بزار.
عکس کار خوبیه ادامه بدین سر جلسه بعدی هم یاد من بندازین بیام جلسه: یادم نره :دیییی
ایول بابا!
سلام.این عکسها که گذاشتین مشکل اخلاقی داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (((((-: